شو یور میدل فینگر :)))
امروز و امشب با دخی خاله و دوست عزیزم رفتم دکتر و اصفهان گردی و خیلی خوش گذشت
جاتون خالی
از بس اذیت در و دیوار کردم و خندیدم و خندوندم و باز خندیدم دیگه فک درد گرفتم!!!!
من امروز یک تیپ نه چندان بیصدایی و یا کاکتوسی زده بودم که بیشتر به تیپ کریزی میخورد و خلاصه از اقوام کسی نیست که امروز منو تصادفا ندیده باشه :)))
بخدا اگه دروغ بگم
سه نفر از سه خانواده که دلم نمی خواست منو ببینن منو توی نیم ساعت از دم در خونه تا سر چار راه شهرداری دیدن و چشماشون در جا افتاد کف زمین و منم هی سرخ و زرد شدم :دییییییی
درخواست های متعددی در راه به اینجانب و اینجانبان شد که ما از بس خوب و نازیم نادیده گرفتیم و راهمون رو به سیر و سلوک کج کردیم
من برم بخوابم
بای :))
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۲ ساعت 23:21 توسط کــــاکتوس صــــورتی
|
همه از مرگ میترسند من از زندگی سمج خودم! ( صادق هدایت )