امروز و امشب با دخی خاله و دوست عزیزم رفتم دکتر و اصفهان گردی و خیلی خوش گذشت

جاتون خالی

از بس اذیت در و دیوار کردم و خندیدم و خندوندم و باز خندیدم دیگه فک درد گرفتم!!!!

من امروز یک تیپ نه چندان بیصدایی و یا کاکتوسی زده بودم که بیشتر به تیپ کریزی میخورد و خلاصه از اقوام کسی نیست که امروز منو تصادفا ندیده باشه :)))

بخدا اگه دروغ بگم

سه نفر از سه خانواده که دلم نمی خواست منو ببینن منو توی نیم ساعت از دم در خونه تا سر چار راه شهرداری دیدن و چشماشون در جا افتاد کف زمین و منم هی سرخ و زرد شدم :دییییییی

درخواست های متعددی در راه به اینجانب و اینجانبان شد که ما از بس خوب و نازیم نادیده گرفتیم و راهمون رو به سیر و سلوک کج کردیم

من برم بخوابم

بای :))